به گزارش خبرنگار اجتماعی فارس، ساعت 19روز یکشنبه 3 خرداد مأموران مرکز فوریتهای پلیسی 110 تهران بزرگ از مرگ مشکوک یک زن جوان با خبر شدند.
مأموران کلانتری 206 بومهن با حضور در محل حادثه دریافتند یک زن 22 ساله به نام ندا بر اثر شدت جراحت وارده ناشی از شکنجه وحشیانه همسرش به قتل رسیده است.
شهریاری، بازپرس شعبه هفتم دادسرای امور جنایی تهران درباره این پرونده گفت: تحقیقات نشان داد این زن ابتدا بدون لباس مورد شکنجه قرار گرفته و سپس لباس بر تنش پوشانده شده است.
وی ادامه داد: همسر این فرد به نام هدایت 23 ساله دستگیر شد و مدعی شد از یک سال قبل که با ندا آشنا شده بیاندازه عاشق وی شده اما برخی از رفتارهای ناپسند وی باعث ناراحتی وی شده است.
وی افزود: از مدت 3 ماه قبل که با ندا به طور رسمی ازدواج کردم و به زیر یک سقف رفتیم از روابط پنهانی وی با پسران زیادی با خبر شدم که هر از گاهی باعث میشد تا با وی درگیر شوم.
هدایت مدعی شد در تمام این مدت با امید به اینکه ندا بتواند گذشته خود را کنار بگذارد و به راه راست هدایت شود، سپری کردم. اما این اتفاق نیفتاد تا اینکه شب حادثه ندا مدعی شد کمی قبل تر با برادرش ارتباط پنهانی داشته است.
وی مدعی شد روز حادثه با ندا به حمام رفتم و پس از بازگشت پیش از آنکه وی فرصت لباس پوشیدن پیدا کند دست و پای وی را با چسب بستم و برای آنکه فرصت داد و بیداد کردن هم نداشته باشد دهان وی را نیز با چسب بستم.
هدایت گفت: پس از آن به آشپزخانه رفتم و شیلنگ گاز را باز کرده و به همراه یک کمربند چرمی به داخل حال برگشتم و شروع به ضربه زدن به ندا کردم اما به هیچ عنوان قصد کشتن وی را نداشتم و تنها میخواستم وی را تأدیب کنم.
وی ادامه داد: بیش از 3 ساعت ندا را به شدت مورد ضربه قرار دادم و پس از آن با یک چاقوی کوچک روی بدن وی خط انداختم تا درد ناشی از این کار وی را از رفتار خطای گذشتهاش پشیمان کند.
متهم افزود: سپس ندا بیحال شد و من نیز خسته شدم و به داخل اتاق رفتم. چند ساعتی را خوابیدم تا اینکه ساعت 5 بعد از ظهر متوجه بیهوش بودن ندا شدم و با پدرم تماس گرفتم تا با اورژانس به کمک من بیاید.
هدایت همچنین در خصوص اینکه چگونه با ندا آشنا شده است، گفت: در طول مدت خدمت سربازی دوستی به نام مرتضی داشتم که وی نامزدی داشت.
سال گذشته در زمان برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب به همراه مرتضی و نامزدش به نمایشگاه رفتیم و در آنجا نامزد مرتضی که ندا بود را دیدم و از وی خوشم آمد.پس از آن در یک موقعیت مناسب از ندا خواستم تا از مرتضی جدا شود و با من ازدواج کند ندا نیز این موضوع را پذیرفت و از مرتضی جدا شد و به این ترتیب من و او با یکدیگر ازدواج کردیم.
بازپرس شعبه هفتم دادسرای امور جنایی تهران گفت: این فرد در سلامت کامل روحی و روانی به سر میبرد و بدون آنکه کوچکترین مشکلی داشته باشد دست به این اقدام زده است.